شعر . استقلال الریان
---->آسمان قطر آبى شد<----
به روز ده و شش ز ماه سپند
سواران تاجي به دوحه شدند
يكي لشگر تاژ نيكو تبار
نهاده به سر تاج زرين دو بار
همه پر ز انگيزه در كار زار
كه آرند به ايران بسي افتخار
سرايند حماسه بار دگر
بگيرند شاهد دوباره به بر
به فرمان پرويز فرخنده ِپي
نشاندار ز كورش تبارانِ ِ ِكي
چنين بهر رزم لشگر آراستند
به مردي و نام آوري خاستند
ارنج:
نگهبان دژ مهدي ارجمند
كه قلعه نبيند ازين ره گزند
پدافندگان دوسوي و كنار
حمودي يمين، مهدي اندر يسار
مياندار پژمان-حنيف همچو شير
دو افسر دو رزمنده ي بي نظير
ميانه كيانوش و زندي نهاد
كناران به خسرو- ساموئل بداد
شريفات و ميلاد دو گرُد گران
يكي تيز و ديگر فلاخن پران
بدينسان همه از پي فرهي
به ميدان شدند سروهاي سهي
از آن سوي شدند تازيان با دغل
نهادند همه اجنبي را يسل
نيمه اول
به فرمان داور نبرد آغاز شد
حماسه به آهنگ خوش ساز شد
دقيقه 25
يكي ضربت سخت تابانا نواخت
به مهدي ازين ره گزندي نساخت
دقيقه 27
جوابش فرستاد كيانوش گرد
ولي ضربتش ره به جايي نبرد
دقيقه 31
دوباره تاباناي ژاپن تبار
فلاخن فكن افسر كارزار
فرستاد فلاخن سريع و سترگ
كه مهدي گرفتش چه آسان چو گرگ
دقيقه 32 پنالتي و كارت مشكوك
شريفات گريخت از ميانه چو باد
به هجده رسيد گرُد نيكو نهاد
پدافند دشمن نمودش همي سرنگون
دو چشمان پرويز شدي پر زخون
تو گفتي كه داور نداشتي دو چشم
بياورد كارتش ز انبان به خشم
دقيقه 32
فرستاد حمودي فلاخن ز راست
بسر ضربتي زد ميلاد به كاست
بدينسان بخت خوشي رفت به باد
برآورد آهي بلند از نهاد
دقيقه 42
فريدون همان افسر زاغ و بور
فلاخن فكندي هم از راه دور
ز بخت بدش نا نشست بر هد ف
به تمهيد دروازه بان شد تلف
ز كرنر نيامد نتيجه پديد
به پايان نيمه كسي گل نديد
به رختكن روان خيل گردان ببين
به پندهاي پرويز شتابان ببين
-------------
نيمه دوم
دقيقه 58
يكي ضربت ساموئل همچو رعد
زبخت بدش روي بر اوت بكرد
دقيقه 63
بناگاه پدافند آبي شكافت
آلونسو و مهدي رو دررو بساخت
شدي بخش خوش سوي مهدي روان
آلونسو فرستاد بر آسمان
دقيقه 72
ببردند هجوم آبيان از يسار
شدي بخت نيكو كنون آشكار
فرستاد زندي فلاخن به زور
بگرداند پدافند دشمن بدور
برفت بخت دو باره زدست
ازين حمله كامي نيامد بدست
دقيقه 75
شدن آبيان يكسره در هجوم
به آسمان آبي روانند نجوم
يكي ضربت نيك ميلاد گرد
به دروازه الريان ره نبرد
دقيقه 87
به تمهيد منصور و پرويز راد
به تعويض ميلاد روي بر نهاد
بكرد يركويج را به ميدان گسيل
كه ريزد به هم تيم تازي چو پيل
برون رفت شريفات برنا دلير
بيامد به ميدان محسن چو شير
دقيقه 91
ز اين رمز و تمهيد دشمن شكن
كه تحسين نمودند همه انجمن
نشستي يكي ميوه اي خوشگوار
كه بر شاخه ي آبي آمد ببار
فرستاد حنيف ضربت زرنشان
ساموئل گرفتش ببر همچو جان
سپردش به نيكي به محسن تمام
بزد ضربت محكم و تيز فام
گرفتش درآغوش پس يركويج
به رندي نتيجه بكرد يك به هيچ
شدي آسمان تير و تار اين زمان
به چشمان مبهوت آن تازيان
اگيرو ببين دست نهاده بسر
بيفتاد به ميدان بسي محتضر
دقيقه 93
هوادار آبي بُدي پايكوبان به ماه
ازاين برُد نيكو كه بودي براه
كه بار دگر بخت نيكو بيامد پديد
كه خسرو روان يركويچ را بديد
فرستاد فلاخن به نيكي ز راست
به ناگاه گوران ز جايش ِبخاست
بداد بخت نيكوي زرين به باد
به سر ضربه زد بخت بيرون نهاد
تكمله:
بيامد يكي برگ زرين بدست
كه بر تارك آبيان بر نشست
دوباره چو بلبل شدند نغمه خوان
از اين فتح در خانه ي تازيان
عطا كرد خداوند گردون سپهر
بر اين تاجيان بخت مينوي چهر
خداوند تا اين جهان آفريد
كسي تيم ، چون تاژ نيكو نديد
به هر برگ تاريخ همچون زرش
بسي افتخار است به هر دفترش
اميد، سه ستاره به سينه زنند
طلسم را دو باره به آتش كشند
دگر بار حماسه سرايند به مهر
رخ تاژيان را كنند خند چهر
محسن سلیمانی
با اميد قهرماني 3 گانه استقلال

























با کدامین رو ما روز شمارش باشیم؟؟ عصرها منتظر صبح وصالش باشیم ؟؟ سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است . آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم ؟! اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید . به گمانم که بنا نیست که جمله رکابش باشیم .