از زندگانیم گله دارد جوانی ام
شرمنده جوانی از این زندگانیم

دارم هوای صحبت یاران رفته را
یاری کن ای اجل که به یاران رسانیم

گوش زمین نیست به ناله من آشنا
من طائر شکسته پر آسمانیم

گیرم که آب و دانه دریغم نداشتند
چون میکنند با غم بی همزبانیم


یاد روزهای با هم بودن به خیر